یه حرفی باهاتون دارم واقعا خیلی ازتون دلگیر شدم قبول دارم خیلی بدقول شدم و زیاد نمیام
ولی حداقل فکر میکردم درکم میکنید و اینطوری باهام برخورد نمیکنید فکر نمیکردم ارزشم فقط
در همین حد است که براتون اینجا خبر بذارم تا احوالم رو بپرسید مخصوصا الان که بیشتر نیاز به توجه دارم
آره قبول همتون مشغله دارید ولی همونطور که میتونید بیاین به سایت سر بزنید همون چند دقیقه هم میتونستید
از حال من باخبر بشید شاید من زیادی ازتون انتظار دارم اگه واقعا اینطوری فکر میکنید اشکال نداره شاید
همونطور که خودم تو این چند هفته فهمیدم ارزشم برای شماها همینقدر باشه و چیزی بیشتر از این نبوده
و من خیال میکردم که ما با هم دوستیم نه فقط من مدیر این سایت و شماها هم خواننده هام
اشکال نداره من همیشه تنها بودم و به تنهایی عادت دارم مخصوصا الان که تنهایی رو با تمام وجودم دارم حس میکنم
کاشکی حداقل تولدم تو خاطرتون میموند ولی واقعا وقتی من براتون مهم نیستم
چطور میتونم ازتون انتظار داشته باشم یادتون باشه که دیروز تولدم بود
شبتون بخیر خوابای هیونی ببینید
22 نظر
MELIKA ۱۳۹۴/۰۳/۱۵ - ۰۵:۴۴:۴۹
سلام زهرا جان . منکه این مدت نبودم بابت این بوده!!!!!!! تو رو خدا ببخشید خب خودت میدونی خرداد چه ماه پرکاریه!!!!! منم این مدت که نبودم توی یه ددسر بزرگ افتاه بودم! ضمنا من هنوزم برای تو و مادربزرگت دعا میکنم حتی امروز صبح! نمیدونستم انقدر ناراحتی ببخشید عزیزم! تو رو خدا منو ببخش! اما میخوام امشب که شب تولد هیون جونگ عزیزه رو بهت تبریک بگم! تازه ببخشید که نتونستم تولد خودت و دیروز بهت تبریک بگم ! واقعا شرمنده ام!
Zahra R (مدیر سایت)
سلام ملیکا جونم فقط خواستم احساسمو بهتون بگم چنین حسی داشتم الان که میبینم اینطور نبوده ازت ناراحت نیستم اشکال نداره.چه دردسری؟چی شده؟ایشالا زودتر حل بشه.مرسی عزیزم برای تولدش برنامه دارم تو سایت اگه تونستی بیا.اشکال نداره تولدم گذشت و رفت مهم نیست
Tarannom* ۱۳۹۴/۰۳/۱۵ - ۱۸:۰۶:۰۵
سلام زهرا جون.عزیزم این مدت واقعا جات خالی بود...نه ففط به خاطر خبرهایی که میذاشتی....بخاطر خودت ...
همه دلشون واسه خودت تنگ شده بود...
راستی...من نمیدونستم تولدته...نه اینکه یادم بره ها...اصلا نمیدونستم...شرمنده...ایشالا از سال دیگه حتما حتما تبریک که هیچی،واست تولد هم میگیریم....
عهههه چه جالب...پس تولدت با هیون تو یه ماهه
تولد دوتاتون مبارک....
مرسی عزیزم واسه پست های جدیدت
Zahra R (مدیر سایت)
سلام ترنم جونم .... واقعا بابت این موضوع خودمم ناراحتم و عذاب وجدان دارم انگار یه چیز خالی تو وجودمه هی بهم نهیب میزنه که این وظیفته باید انجام بدی ولی اصلا حال و حوصلشو ندارم هیچ انرژی براش ندارم نمیدونم چم شده؟منی که هر روزم برا این بیدار میشدم که برم خبرای هیون رو دانلود کنم و اینجا براتون آپش کنم و تا اپش نکرده نمیخابیدم حتی تا صبح بیدار میموندم تا کارمو انجام بدم نمیدونم چرا این شکلی شدم؟ ... قربونت برم دل منم خیلی براتون تنگ شده بود فکر کردم منو واقعا فراموش کردید و گفتید دیگه بدرد نمیخورم الان که به هیچ کاری نمیام فکر کردم دیگه نه به اینجا نه به من علاقه ندارید.آره قبول دارم بعضی هاتون نمیدونستید آره مخصوصا تولد من و هیون یه جور بامزه است من 2 روز از هیون بزرگترم و هیون 2 سال ازم بزرگتره من 4 ژوئنم و هیون 6 ژوئن میشه 14 و 16 خرداد.مرسی عزیزم که تولدمو تبریک میگی ممنونم..بابت پستا هم خواهش میکنم.راستی برای فردا برنامه دارم و تولد هیون رو جشن میگیرم حتما بیاین که با هم تولدشو جشن بگیریم
baran ۱۳۹۴/۰۳/۱۶ - ۰۰:۱۷:۱۲
سلام خانومی....امیدوارم که حالت بهتر شده باشه...
همینطور که میدونی من مدت زیادی نیست که با این وب آشنا شدم
واصلا نمیدونستم که تولدت چه روزیه....
با اینحال امیدوارم که این موضوع رو پای دوست نداشتنم نزاری....
با اینکه کمی دیر شده ولی
تولدت رو تبریک میگم وبرات بهترین ها رو آرزو میکنم....
وممنون برای تمام خبر ها و عکس ها
میسی میسی
Kiiiiiiiiiiiiss
Zahra R (مدیر سایت)
سلام باران جونم خوب شده بودم الان دوباره وضعیتم خیلی داغون شده انگار تازه قبول کردم و فهمیدم دیگه مامان بزرگم نیست واقعا غمش خیلی سخته مخصوصا که فقط غم اون نیست انگار اون 3 تای دیگم روش اضافه شده و حس میکنم نبودن اونارو با مامان بزرگم جبران میکردم و الان فهمیدم که بخاطر مادربزرگم بوده که غم اونارو تونستم دووم بیارم برا همین الان کاملا خرد شدم انگار 4 تا سنگ بزرگ رو با هم روم پرت کردن.دقیقا چنین حسیه برا همین وقتی دارم براش گریه میکنم یاد اون 3 تا هم میفتم و دردش بیشتر میشه واقعا خیلی سخته قابل تحمل نیست از من برنمیاد واقعا برنمیاد نمیدونم تا کی قراره همینطوری ادامه پیدا کنه حتی اگه به زندگی عادی هم برگردم بازم فکر نکنم بتونم راحت مشکلات کنار بیام.قربونت مرسی که اومدی و دلداریم دادی و بهم امید میدی واقعا فکر میکردم منو فقط برا هیون میخاین واقعا خیلی خوشحالم اینو میشنوم که فقط بخاطر اون نیست.بابت تبریک تولد هم ممنونم اشکال نداره مهم نیست دیر شده که شده همچین مهم هم نیست.قربونت خواهش میکنم
admiral artemise ۱۳۹۴/۰۳/۱۶ - ۰۰:۵۸:۱۹
عزیزم من کسیم ک هر روز بی صدا سر میزنم...نه کامنتی نه نظری..کلا اینجوریم...
ولی جونکم اینجا دنیاش اینجوریه مجازی الکی غیر واقعی اینجا دوستی ها با نبودنها مشخص تر میشه..پس حرص نخور فقط از کارت لذت ببر از خودت از زندگی واقعیت
بوسسس ...شبت پر از ستاره های نقره ای و سبز
Zahra R (مدیر سایت)
عزیزم دوستی های من توی دنیای مجازی فقط مجازی نیستن من از تزدیک دیدمشون اندازه دوستای صمیمی حتی بیشتر از دوست مثل خواهر برام میمونن زندگی واقعی قشنگ نیست برا همین به چنین دنیایی آدما رو میارن والا اگه زندگی واقعی فقط همون دنیای واقعی دورت بود هیچ احتیاجی یه ساختن چنین دنیایی نداشتی و بهشم سر نمیزدی و براش وقت نمیذاشتی پس برات ارزش داره اینجا باسه من فقط یه سایت و یه کار نیست که ازش لذت ببرم دنیای واقعی هم اونقدر قشنگ نیست خیلی سخته مخصوصا دووم آوردن توش چون به تازگی مادربزرگمو توی اون دنیا از دست دادم و این دنیا تونست کمکم کنه و یه چیز بدم داشت زیادی منو امیدوار کرد که خیلی بهش وابسته شدم و الان که یه مدت تنها شدم به این شکل افتادم والا من آدم گلایه کنی نیستم برای خبرام هم انتظار هیچ نظری ندارم بازم به کارم ادامه میدم و برام مهم نیست چه آمار بالا باشه چه نظر باشه چه نباشه هیچ فرقی برای من نداره توی خوشحال کردن من هیچ تاثیری نداره فقط این دوستیهاس که بهم نیرو میده و خوشحالم میکنه والا اگه توی چنین وضعیت زمانی و ناراحتی نبودم هیچوقت چنین حرفی توی سایت نمیزدم چون همین بچه هایی که میگی مجازی و الکی ان اونقدر هوامو داشتن که توی این 2 هفته خیلی منو به زندگی امیدوار کردن چون واقعا بعد از دست دادن 4تا عزیز من هیچ امیدی به زندگی ندارم اگه هم به موفقیت دست پیدا کنم برام خوشحال کننده نیست چون جای خالی اونا بیشتر حس میشه برام...با اینحال ازت ممنونم که دلداریم دادی و حضورت رو اعلام کردی خوشحال میشم بیشتر باهات آشنا بشم و دوستیمون قوی تر بشه
♫FaTi_khjl♫ (نا مشخص) ۱۳۹۴/۰۳/۱۶ - ۰۲:۰۳:۰۳
زهرا جون من کمتراز دوساله میشناسمت واصن نمیدونم تولدت کی هست بهرحال مبارک واینکه وشبحالت خردادی هستی مث هیون.البته من چن روز حالتو پرسیدم خخخخخخ.بدشم تنها ک نیستی غیر من ی 10نفر دیگه ای هستن ک میبینم کامنت برات میزارن پس اینجوری نگو
Zahra R (مدیر سایت)
نه اصلا این چند هفته هیشکی نبود در کل نمیگم که برام نظر بذارید چون توی این چند هفته نتونستم خبر بذارم هیشکی نبود من هر روز سر میزدم هیچ نظری نبود خودت که میدونی من منظورم نظر نیست برای من فرقی نمیکنه اینجا کسی نظر بذاره یا نذاره چون الان توی چنین موقعیت روحی ای هستم اینطوری شدم والا تا حالا دیدی من گله کنم که چرا نظر نمیذارید؟پیش خودم به این نتیجه رسیده بودم چون هیچ خبری آپ نکردم دیگه بهم سر نمیزنید و کاری باهام ندارید والا منظور من که نظر گذاشتن نبود تو هم خیلی وقته نمیای پیش خودم گفتم چون هیچ خبری از هیون نداری کاری به کارت ندارن و تو رو برای هیون و خبراش میخانت والا برای خودت که نمیاین فقط برای هیون است و تو هم اینجا یه وسیله و راه ارتباطی بیشتر نیستی والا برات یه ذره ارزش قائل میشدن.مرسی که اومدین و بهم فهموندین اینطور هم که فکر میکنم درست نیست و شماها منو هیچوقت تنها نمیذارید حتی اگه هیچی هم براتون نذارم و همینطور ممنونم که تولدمو تبریک میگی تولدم 4 ژوئن من 2 روز از هیون بزرگترم و هیون 2 سال ازم بزرگتره.مخصوصا برای تولدش برنامه دارم فردا پستشو میذارم حتما بیاین سر بزنید
MELIKA ۱۳۹۴/۰۳/۱۶ - ۰۶:۲۴:۵۷
زهرا جونم من هنوز یه مدت درگیرم ولی قول میدم اگه خدا بخواد مث اون موقعها که دلم نمیومد بدون کامنت از صفحه ای خارج بشم دوباره اینجا کلی بهت یربزنم . و اینکه معذرت میخوام بابت اینکه روز تولدت نتونستم بیام! اما دیروز قبل از صبحانه خوردنم گفتم اولین نفری که تولد هیون جونگ عزیز رو بهت تبریک میگه من باشم که بابت اینکه روز تولدت نتونستم باشم توضیح بدم و تبریک بگم که با دیدن حرفات منم خیلی ناراحت شدم!حالا هم میدونم دیره ولی لطفا از من بپذیر: تولدت مبارک! انشاا... بیشتر شادباشی که توی شادی ها کنارت باشیم.
Zahra R (مدیر سایت)
سلام ملیکا جونم دلم برات تنگ شده بود عزیزم منظور من که کامنت گذاشتن نبود منظور من چیز دیگه ای بود از اینکه یهویی به این مدت طولانی تنهام گذاشتید احساس بدی داشتم و خیلی ناامید شده بودم اما این دو روز واقعا جبران کردید و من واقعا فهمیدم اونطوری که فکر میکردم نبوده حالا از اون حالت دراومدم اوضاعم یکم بهتر شد ممنونم و از این به بعد اگه چنین اتفاقی هم دوباره بیفته چنین فکرایی نمیکنم چون واقعا الان بهم ثابت کردید که اینطوری نیست.امروز برای تولدش برنامه دارم میخام تولدشو بترکونم تا اونجا احساس تنهایی نکنه با اینکه نمیدونه ولی همینشم برای ما تسکینه.مرسی عزیزم بابت تبریک تولدم واقعا مچکرم ایشالا دوباره بتونم اون روزای شاد رو تجربه کنم و شماها هم اون روزا کنارم باشید ممنونم
MELIKA ۱۳۹۴/۰۳/۱۶ - ۰۶:۳۱:۰۷
من حتی دیروز هم که جمعه بود رو باید میرفتم بیرون ! از یه ذره بعد هفت صبح رفتم بعد ازساعت یک هم برگشتم! اما قول میدم به زودی که این قضیه رو هر طور شده گذروندم میام اینجا که کلی باهم حرف بزنیم. راستش یه از قبل از فوت مادربزرگت که انشاا... غم آخرت باشه من بخاطر خیلی بابت پستهایی که میذاشتی نبود که میومدم! بیشتر میخواستم با خودت حرف بزنم!حتی شده یه جمله! پس لطفا منو ببخش!واقعا خیلی ناراحتم که توی این موقعیتت کنارت نبودم! من بقیه رو نمیگم ولی خودم واقعا از اینکه بهات حرف بزنم خیلی خوشحال میشم! اینو از ته دلم میگم!
Zahra R (مدیر سایت)
مرسی عزیزم واقعا به من لطف داری مخصوصا با این کارات منو امیدوار کردی که در نبودت واقعا احساس تنهایی بدی پیدا کردم واقعا ممنونم منم خوشحال میشم باهات حرف میزنم و خیلی زود دلم برات تنگ میشه ایشالا این مشکلت هم حل بشه بیای بهم سر بزنی
MELIKA ۱۳۹۴/۰۳/۱۶ - ۰۶:۳۲:۱۴
راستی من نمیدونم چه تایمی میخواهید توی سایت چشن بگیرید . اگر نبودم تو رو خدا ناراحت نشو!
Zahra R (مدیر سایت)
چه ساعتی میتونی بیای؟میخام نزدیکای 7 یا 8 بذارم که همه بتونن بیان خواهش میکنم اگه میتونی حتما بیا حتی چند لحظه هم کافیه آخه فقط یه پسته اگه هم نتونستی فردا بیا ببین
MELIKA ۱۳۹۴/۰۳/۱۶ - ۰۶:۳۸:۵۴
فقط جای هیون جونگ عزیز توی تمام جشنهایی که مناسبت تولدش میگیرن خالیه!!!!!!!
Zahra R (مدیر سایت)
واقعا جاش خیلی خالیه این اولین سالیه که اون توی روز تولدش با ما نیست
یگانه ۱۳۹۴/۰۳/۱۶ - ۱۲:۰۴:۲۹
سلام مجدد زهرا جونیم کی میگه ما تورو بخاطر وبت میخوایم و ابخرا هر کسی با شخصیت خودش و ارزش خودش باعث میشه ادم دوستش داشته باشه و بیادش باشه و دعا گوش باشه و بهش سر بزنه نگا نکن که من گرفتارم کم میام جات تو قلبمه مخصوصا که تو هم مث هیون هستی و ی خردادی واقعی هستی و من عاشقتم و وقتی میای خبری میزاری کلی دعات میکنم و خوشحال میشم که که هستی و خوبی با پستات و طرز نوشتنت احوالتو جویا میشم حرف کسایی که میگن تو فقط مجازی و واسه اخبار هیونی رو گوش نده تو واسه من مهمی و عزیز هیچوقت فراموشت نیمکنم و مشتاق دیدارتنم همیشه حرف تو خونه ما هست..راستی تولدتم مبارکب اشه تو هم یک خردادی هستی امرزوم که تولد عشقمونه انشالا تو هم حال روحیت بهرت بشه فدات بشم خوبه من....بووووووووووووووووس سرنگهه
Zahra R (مدیر سایت)
قربونت برم جای تو هم توی قلب منه دلم خیلی برات تنگ میشه گوشیتم انگار خرابه هرچی اس دادم نمیرسه.مرسی که بهم دلداری میدی و هوامو داری.عزیزمی ممنونم بابت تبریک تولدم نودو سارانگهه
♫FaTi_khjl♫ (نا مشخص) ۱۳۹۴/۰۳/۱۶ - ۱۴:۱۱:۳۰
منظور من این بود ک چن روز پیش ک نوشتی بادعای شما حالم بهتره منم نوشتم ایشالا بهترم میشی...منظورم اون بود.دروغ چرا من هرروز میومدم اینجا بینم خبری چیزی نزاشتی وقتی میدیدم وب اپ نشده گفتم حتما زیاد نمیای نت ...البته من خودم جمعه کنکور دارم والا وقتی میام نت ی کتاب دستمه همیشه الانم ی کتاب تست دستمه.بهرحال بخاطر کوتاهیم شرمنده تم واقعا.ای ب چشمممممممممم حتما میام.
Zahra R (مدیر سایت)
آره اون برای چند هفته قبله واقعا حالم خیلی بهتر شده بود الان انگار هم قبول کردم درک کردم که اون رفته هم کنارم هیشکی رو ندیدم برا همین شب و روزی نبود که گریه نکنم فقط هم یاد مامان بزرگم نمیفتادم یاد اون 3 تای دیگم میفتادم برا همین خیلی داغون تر شدم با هر آهنگ غمگین بهم میریختم و ساعتها با اون گریه میکردم برا همین گفتم حالم خیلی داغون تر شده.مخصوصا که با اون حال دیگه رمقی برای رفتن تو نت و گشتن خبرا نداشتم حتی همینارو هم با هزار بدبختی و اعصاب داغون پیدا کردم و گذاشتم واقعا خیلی بهم سخت گذشت.خواهش میکنم عزیزم واقعا وظیفه شماها نیست اونطوری که باهام بودید منو به این شکل انداخت والا من از کسی انتظار ندارم که بخاد به فکر من باشه چون حال و هوام الان خیلی خاصه و دست خودم نیست برا همین این شکلی شدم والا خودت که تو این 2 سال باهام بودی تا حالا گله کردم؟تا حالا گفتم چرا نظر نمیذارید؟چرا نمیاین؟نباید اینقدر امیدوارم میکردید و بعد اینطوری ولم میکردید.بازم فهمیدم اونطوری که من فکر میکردم نبوده شماها واقعا به خودم علاقه دارید و همراهمید اگه بازم چنین اتفاقی بیفته میدونم اینطوری که فکر میکردم نیست مرسی که سر میزنی و به فکرمی ممنونم
Darya ۱۳۹۴/۰۳/۱۶ - ۲۱:۲۱:۱۲
سلام زهرای عزیزم
ببخشید به خدا من این روزا امتحانا کلا نمیومدم نت به خاطر همین خبر نداشتم که وب رو خیلی وقته آپ نکردی متاسفم
و این که من روز تولدت رو نمیدونستم ولی از این به بعد همیشه یادم میمونه گلم
تولدت هم مبارک امیدوارم 501501501501501 ساله شی.
و درمورد خبر گذاشتن و اپ کردن زیاد خودت رو اذیت نکن عزیزم هروقت راحت بودی اپ کن هروقت که حال و حوصلش رو داشتی میدونم که اینروزا خیلی حال و حوصلش رو نداری اصلا به این فکرنکن که اگه اپ نکنی ما اینجا ازدستت ناراحت و عصبانی میشیم یا این که ترو به خاطر اپ کردنات میخوایم تو خودت عزیزی نه این سایت.
موفق باشی عزیزم همیشه
تولد هیون جونگ هم مبارک ♥
Zahra R (مدیر سایت)
سلام دریا جونم خوشحال میبینمت خیلی وقته نمیای واقعا دلم برات خیلی تنگ شده مرسی عزیزم اونطوری که توی این دنیا میپوسم.مرسی عزیزم که اینقدر بفکرمی واقعا از داشتن چنین دوستایی به خودم افتخار میکنم واقعا من چطور فکر میکردم شماها منو فقط برای هیون میخاین واقعا یه عذرخواهی بهتون بدهکارم واقعا فکر غلطی بود خب منم حالم الان واقعا سرجاش نیست والا هیچوقت اینطوری فکر نمیکردم قربونت برم شماها هم برای من عزیزید.مرسی تو هم موفق باشی مخصوصا تو امتحانا.منم تولد هیون رو بهت تبریک میگم دریا جونم
zahra ۱۳۹۴/۰۳/۱۶ - ۲۲:۵۶:۳۵
slm zahra joonm omdvaram halet behtar bashe , mn age vaghean vaght konm hamishe be veb khoobet sar mizanam ,mercii babate khabara be roz k mizarin ,rasti tavalodetam mobarak bebakhshid ba takhir che jaleb pas to va yoochan ye roz hastin ,emroz hm k tavalode hyun bood ,bazam mamnon babate veb khoobeton
Zahra R (مدیر سایت)
سلام زهرا جونم ممنونم آره تولدم با یوچانه.میدونم.بابت خبرا هم کاری نکردم بازم سر میزنم ببینم خبری شده یا نه و براتون میذارم.بازم ممنونم که تولدمو تبریک گفتی و ممنونم که بهمون سر میزنی
admiral artemise ۱۳۹۴/۰۳/۱۷ - ۰۱:۴۳:۱۴
عزیزم..میدونم چی میگی...و باور کن درک میکنم چون صمیم ترین یا شاد بهتره بگم تنها ترین دوست منم الان ی دوست مجازیه ک کم تاحالا ندیدمش... امیدوارم بعد این سختی ها زندگی واقعیت شاد و پراز انرژی و رنگارنگ باشه...موفق و شاد باشی عزیزم
Zahra R (مدیر سایت)
خوبه درکم میکنی..... ایشالا بتونم باهاش کنار بیام و بتونم دووم بیارم ممنونم عزیزم ایشالا تو هم شاد و موفق باشی
♫FaTi_khjl♫ (نا مشخص) ۱۳۹۴/۰۳/۱۷ - ۰۲:۲۴:۳۱
خاهش میکنم عزیزم.قربووووووووووووووونت بووووووووووووووس.والا دراون مورد نمیدونم چی بگم تجربه ی تورو نداشتم ک این همه عزیزو از دس بدم وفامیل درجه یکیو از دس ندادم فلا( بجز پدربزرگم البته ک 10سال پیش از دس دادمش)ک بتونم کاملا درکت کنم من الان 19سالمه واون موقع ک پدربزرگم فوت شد 9سالم بود پس درک وفهم پایینی داشتمو یقینا حس وحال تورونداشتم.بهرحال ی عزیز هرچقدم عزیز باشه کم کم نبودش برات عادی میشه و روال زندگی عادیت برمیگردی وامیدوارم حالت روز ب روز بهتر میشه....دقیقا میدونم چی میگی هدف نظر نی هدف اینه ک ب عنوان ی تی اسی یا هنسیایی کاریو براهیون کرده باشی و ارادت وعلاقه ی خودتو بهش نشون بدی من خودم ازسال 87وبلاگ داشتم البته اولیش کره ای نبودو فوتبالی بود دیگ شرایط جوری شد منو دوستم جمش کردیم خیلی
Zahra R (مدیر سایت)
واقعا هم نمیتونی درک کنی قشنگ الان نشون دادی بهم که نمیتونی.هیچوقت کم کم عادی نمیشه من پدر مامانمو و دایی امو 6 ساله از دست دادم ولی هیچی که فرق نکرده خاطراتش خیلی بیشتر هم برام به مرور زمان قوی تر و بزرگتر شده راست میگی 9 سالگی منم پدربزرگ بابامو از دست دادم با اینکه خاطراتم باهاش زیاد هم بوده ولی اونقدر الان عذابم نمیده من پدر مامانمو 20 سالگی از دست دادم خاطرات 20 سال هیچوقت کم کم برات عادت نمیشه.خیلی خوبه که درد منو نمیتونی بفهمی ایشالا هیچوقت هم درکش نکنی چون اصلا قابل تحمل نیست اونقدر سخته که دلت میخاد بمیری دقیقا حس من اینه چون پیش خودم میگم خوبیش اینه هم از درد کشیدن تو این دنیا خلاص میشم هم شاید بتونم اون دنیا ببینمش
♫FaTi_khjl♫ (نا مشخص) ۱۳۹۴/۰۳/۱۷ - ۰۲:۲۷:۰۳
خیلی براشم زحمت کشیدیم کلی هم بازدید ونظر داشت اما بااین وجود ماهم مث تو برامون بازدید واستفاده ی دیگران مم بود ن نظر بی شک امار دانلودها و بازدیدهای وبت دستته.این 4سالی ک وب کره ای دارم هم همینطوره وفقط بازدیدها مهمه برام وقتی ب تعداد دانلودها نگاه میکنم وامار بازدیدهام واقعا خوشحال میشم.ایشالا وبت همیشه پابرجا بمونه وخبرای خوب خوب برامون بزاری.
Zahra R (مدیر سایت)
هم اینکه بغیر از اون 2 سال پیش پدر بابام فوت شد الان هم مادربزرگم من اون سالها 25 و 27 سالمه اونقدر باهاشون خاطره دارم که کل عمرم هم بگذره هیچوقت هیچوقت هیچوقت فراموش نمی کنم و اصلا هم دلم نمیخاد فراموش کنم چون واقعا بنظرم بی احترامی بهشونه.آدم برای دوست 2 سالش هم دلش تنگ میشه تو انتظار داری من مادربزرگی که 27 سال باهاش زندگی کردم رو فراموش کنم؟راستی اگه من برم تو منو فراموش میکنی؟خیلی دلم میخاد بدونم که چند روز طول میکشه تا منو فراموش کنی؟ته دلم خیلی دلم میخاد همیشه یاد و خاطراتم تو ذهنت بمونه نه اینکه اذیتت کنه فقط دلم میخاد اونقدر قوی باشه که نتونی فراموشم کنی دقیقا برای مرده هم چنین حسی هست پس نگو کم کم عادت میشه چون واقعا این حرف بدتر از اینه که بگی بمیر.من به شخصه آدمیم که اگه به چیزی علاقه مند باشم براش تلاش میکنم و نگاه هم نمیکنم که دیگران چقدر براش ارزش قائل هستن یا نه.فقط چون خودم بهش علاقه دارم و ازش لذت میبرم برام کافیه اگه هم دیگران بهش علاقه نشون بدن یعنی به سلیقه من احترام گذاشتن برا همین منم به شخصیت اونا احترام میذارم و باهاشون دوست میشم چون حداقل توی یه چیز با هم مشترکیم برا همین نظر و بازدید و آمار و خیلی چیزای فرمالیته دیگه به چشمم نمیاد و اصلا اگه هم بیاد برام مهم نیست.مرسی عزیزم ایشالا همینطور که اینجا پابرجا میمونه دوستی های ما هم همیشه پابرجا بمونه و هیچوقت از هم جدا نشیم این آرزوی منه
♫FaTi_khjl♫ (نا مشخص) ۱۳۹۴/۰۳/۱۷ - ۰۲:۲۷:۵۱
عجببببببببببببببببب...نظرم چرا دوقسمتی شد!!!!!!
Zahra R (مدیر سایت)
چون نظر طولانی توی سایت نمیاد برا همین باید دو تاش کنی
♫FaTi_khjl♫ (نا مشخص) ۱۳۹۴/۰۳/۱۷ - ۱۱:۱۰:۲۸
خدانکنه عزیزم!!!این چ حرفیه حرف از مرگ واینا نزن آدم غصه ش میگیره ایشالا 100سال زنده باشی....من برای دوستام خیلی ارزش قائلم ودوستی ک واقعا ازش خوشم بیادو هیچ وقت فراموش نمیکنم طول زندگیم دوستای زیادی داشتم منتهی همه شون ی جایگاه برام نداشتن بد ی مدت ک ازشون خسته شدمو حس کردم حال و حوصلشونو ندارم ارتباطمو باهاشون کم کردم والبته بابعضیاشون ب کل قطع کردم ودرعوضش دوستایی دارم ک واس دیدنشون هیجان دارم من صمیمی ترین دوستم یک سال ازم دور بود اون یک سال بدترین سال عمرم بودوخداروشکر برگشت من اگه ازکسی خوشم نیاد ی طوری باهاش حرف میزنم ک طرف خودش میگیره و دیگ سعی نمیکنه بامن همکلام شه.وهرکسی ک منو میشناسه میدونه میل و رغبت دارم ک بابزرگترازخودم درارتباط باشم میدونستم ازم بزرگتری اما حالا ک فمیدم متولد
Zahra R (مدیر سایت)
مرسی عزیزم خیلی لطف داری ایشالا منم برات بتونم یه دوست خوب باشم
♫FaTi_khjl♫ (نا مشخص) ۱۳۹۴/۰۳/۱۷ - ۱۱:۱۱:۱۱
67هستی خیلی خوشحال شدم کلا دهه ی شصتی هارو دوسدارم.توهم برام او جایگاهیو داری ک اون دوستام ک واس دیدنشون هیجان دارمو دارن من اگه ازکسی خوشم نیاد هرروز پلاس نمیشم تووبش اگه ازت خوشم نمیومد هیچ وقت وبت نمیومدم شک نکن واگه هم میومدم زیادی باهات همکلام نمیشدم.اینوهم مطمئن باش توهیچ وقت فراموش نمیشی وواقعا ازت خوشم میاد زهراجونم وخیلی خوشحال شدم ک امروز متوجه شدم این جایگاهو برات دارم.
Zahra R (مدیر سایت)
مرسی عزیزم من اونقدر هم واقعا خوب نیستم که تو میگی واقعا خیلی خوشحالم این حرفو در مورد من میزنی قربونت
mpf ۱۳۹۴/۰۳/۱۷ - ۱۵:۵۶:۱۷
سلاااااااااااام زهرایی..خوبییی؟واقعا ازمون دلگیری؟از من چقد دلگیری؟من شرمندم نتوستم زودترکامنت بدم ولی خیلی حرف باهات دارم..میخواستم درمورداون موضوع که بهت گفتم باهات دردودل کنم...یه بارم نوشته م ولی بعد پشیمون شدم نفرستادم نمیدونم شاید ترسو ام..واقعا ناراحت شدم گفتی فقط به خاطر خبرا میایم اینجا..تازه من یه مدته هیچی نمیتونم دان کنم فقط به عشق خودت به اینجا سرمیزنم..همه ما شاید اولش فقط به خاطر هیون میومدیم ولی بعدش هیون میشه بهونه ی دوستیای قشنگمون..زهرایی من روز تولدتو نمیدونستم فقط ماه و سالشو میدونستم میدونم نمیشه جبران کردو دیره ولی میخوام تولدتو از صمیم قلب تبریک بگم و ایشالا تا تولد بعدیت فقط خوشی باشه و هیچ غمی نداشته باشی..واقعا شرمندم که دوستیم و تارخ تولدتو نمیدونستم..اینم میدونست
Zahra R (مدیر سایت)
سلام مریم جونی خوبی؟منم بد نیستم.آره خیلی دلگیر بودم ولی از یه شخص خاص نه از همتون چون هیشکی نبود اینقدر گریه کردم اینقدر روز تولدم دپرس بودم اصلا دلم نمیخاست زنده باشم آخه توی خونه هم اوضاع خیلی بهتر نبود واقعا دلم مرگ میخاست.آره یه موضوعی رو گفتی ولی در موردش هیچ صحبتی باهام نکردی گفتم شاید دلت نمیخاد.آخه دیدم وقتی خبر آپ نکردم هیچکدومتون نیومدید تو بودی چه فکری میکردی؟قربونت واقعا به عشق منه؟اصلا اینطور فکر نمیکردم واقعا ممنونم.من برای همین گفتم بیا یاهوو با هم حرف بزنیم تا بتونیم بیشتر با هم آشنا بشیم ولی دیگه وقتی به یاهوو ام سر زدم دیدم نیومدی برا همین بیخیال شدم گفتم شاید نمیخای ولی اشکال نداره عزیزم ممنونم که تولدمو تبریک میگی
mpf ۱۳۹۴/۰۳/۱۷ - ۱۶:۰۲:۴۵
میدونستم67هستی چون اون اولا تو کیمز کلاب تاریخ تولدتو دیدم اونموقع زیاد باهات اشنا نبودم کاش همونموقع حفظش میکردم خخخ..سال تولدتو یادم مونده چون دقیقا همسن خاله زهرای منی..البته منو خالم مث خواهریم اصن بهش خاله نمیگم بیچاره خخخ...عاشق 2تاتونم..زهرا جان الان بدجوری زندگیم رو هواست به دعات محتاجم...راستی واقعا ازت ممنووووونم تو کامنت قبلیم خیلی بهم امید دادی....فدات
Zahra R (مدیر سایت)
چه جالب اسم خالتم زهرا است قربونت برم منم عاشقتم.خواهش میکنم عزیزم ایشالا مشکلاتت حل میشه قابل باشم برای همه دعا میکنم
mpf ۱۳۹۴/۰۳/۱۸ - ۰۱:۳۹:۱۶
نگووو اینطوری دیگه..واقعا ناراحت شدم میگی روز تولدت شاد نبودی...کاش حداقل اونروز خوشحال بودی...ایشالا تولدای بعدیت با غم خراب نشه...میخوام زهراا جان بیام یاهو فقط میخوام وقتی حالم خوبه باهات حرف بزنم..مرسی که تبریکمو قبول کردی..الان دیدی 2روز نکشیده همه اومدن؟پس همه سر میزنن...اتفاقا من فکردم میخوای یه مدت با خودت تنها باشی که نبودی...بعد که نظز دادم فهمیدم سر میزنی ..بعد هر روز میخواستم ج بدم نمیشد....اگه ازم ناراحتی من واقعن شرمندم...قربونت
Zahra R (مدیر سایت)
چجوری خب بگم؟دروغ بگم؟اینطوری راضی میشی؟ولی من اینطوری راضی نمیشم روز تولدم بعد از روز مرگ مادربزرگم تا به امروز بدترین روز زندگیم بود.چه بخام چه نخام برام این شکلی بود چه تو هم بخای چه نخای روز خوبی برام نبود مخصوصا خانوادم هم ناخواسته به بدتر شدنش دامن زدن و منم حال نداشتم که بهشون بگم باهام این کارو نکنید چون خودشونم حال درست و حسابی ای نداشتن دلم نیومد بیشتر از این ناراحتشون کنم.در کل اصلا منتظر تولدمم نبودم و برام مثل یه تولد نبود که بخام بخاطر اینکه خراب شد ناراحت بشم.بخاطر غم مادربزرگمم نبود بخاطر شماها بود ولی خب غم مادربزرگمم عامل فرعیش بود و اصلا برام هیجان نداشت که برسه.پس اگه حالت خوب شد اینجا بهم خبر بده و ساعتشم بگو که بتونم سروقت بیام یاهوو.خواهش میکنم خب تبریک گفته بودی.2 روز چیه؟بچه ها نذاشتن به ساعت بکشه.برا همین میگم فکرم در موردتون غلط بوده و اینطوری که فکر میکردم نبوده و شماها منو برای خودم میخاین و بابتش ازتون ممنونم.نه چه تنها بودنی؟من که تنها هستم برا چی بخام برای خودم مهیاش کنم؟اینطوری بیشتر هم اذیت میشم.آره مخصوصا سر میزدم که جوابتون رو بدم ولی هیشکی نبود.نه دیگه ناراحت نیستم دیدم اون فکری که میکردم درست نبوده برا همین ناراحت و دلگیر نیستم فهمیدم شماها هیچوقت منو تنها نمیذارید..قربونت