لیریک فارسی و انگلیسی آهنگ دلیل زندگی من
Kim Hyun Joong – The Reason I Alive
I stood dumbly without being able to say a word
من بی صدا ، ناتوان از گفتن کلمه ای ایستادم
I was just dazed and you came to me
من فقط گیج شدم و خیره موندم و تو به من رسیدی
I was so fluttery I laughed like a fool
من مثل دیوونه ها برا خندت پرپر زدم
To be honest I’m hesitant to open my heart up
با منی که بدون درنگ قلبمو برات باز کردم صادق باش
You really did it, you did it to me
تو واقعا اینو انجام دادی،تو اینو برای من انجام دادی
You were the only one who made m unable to do anything
تو تنها کسی بودی که باعث شد من تو انجام هر کاری ناتوان بشم
You’re the reason I’m alive, there’s only you
تو تنها دلیلی برای زندگی منی ، فقط تو
I just couldn’t work it out with you
من بدون تو هیچ کاری نمیتونم بکنم
When I hold your hands I understand why I live
وقتی من دستاتو میگیرم میفهمم که چرا زنده ام
And I live and live on, you’re the reason I live
و من زنده ام و به زندگی ادامه میدم، تو دلیلی هستی که من زنده ام
My sighs build up and press down on my chest
من افسوس می خورم و به سینه ام فشار میاد
When you’re not by my side living is not really living
وقتی تو تو زندگی من نیست، واقعا زنده نیستم
Your voice is the only sound next to my heart
صدای تو ، تنها صدا تو قلب من است
You’re the reason why I’m alive, there’s only you
تو دلیلی هستی که چرا من زنده ام ، فقط تو
I just couldn’t work it out with you
من بدون تو هیچ کاری نمیتونم بکنم
When I hold your hands I understand why I live
وقتی من دستاتو میگیرم میفهمم که چرا زنده ام
And I live and live on, you’re the reason I live
و من زنده ام و به زندگی ادامه میدم، تو دلیلی هستی که من زنده ام
All the days I’ve lived
تمام روزهایی که من زنده ام
I’ve never lowered my head, I’m glad you’re you um
هرگز از ذهن من پاک نمیشه ، من خوشحالم که تو هستی
You’re the reason why I’m alive, there’s only you
تو دلیلی هستی که چرا من زنده ام ، فقط تو
There’s only you, no matter what people said
فقط تو ، مهم نیست مردم چی میگن
I just couldn’t work it out with you
من بدون تو هیچ کاری نمیتونم بکنم
The tears in your eyes tell you everything, live and live on you
اشکها روی چشمهای تو همه چی رو میگن ، زنده بودن و به زندگی ادامه دادن
That I’m alive
اینه که من زنده ام
10 نظر
سارا ۱۳۹۴/۰۶/۰۹ - ۱۲:۵۹:۳۵
سلام ...زهراجون این مسابقه دوقسمت بوده...تمام کسایی ک تو دفه ی قبل بهش رای دادن اگ الان میدادن اول میشد...مشکل اینه همه ب خیال اینک اوله دیگ سر نزدن....هروز دارن افراد جابه جا میشن...ی روز جی دی اوله...ی روز مین هو..ی روز یکی دیگ...تازه جالبه از آخرم ب اول اومدن...فک کنم خیلیا خبر از قسمت دومش ندارن...-___- !!! راستی بابت لیریک ممنون ...خیلی خوب بود خیلیییییییییی^__^ !
Zahra R (مدیر سایت)
آره رای گیری رو نباید ول کرد هر روز باید رای داد مخصوصا تا جایی که میتونی باید بدی منم گذاشتم تا بچه ها رای بدن دیگه بقیش دست من نیست
بابت لیریک هم خواهش میکنم
سارا ۱۳۹۴/۰۶/۰۹ - ۱۷:۱۶:۳۷
هیون حذف شد؟؟ دیگ نیستش!
Zahra R (مدیر سایت)
نخیر عزیزم حذف نشده رفته صفحه سوم باید 3 رو از اون پایین بزنی تا مال هیون رو نشونت بده
مینا ۱۳۹۴/۰۶/۰۹ - ۲۳:۳۵:۴۱
سلام عزیزم
خدا مادر بزرگتو بیامرزه و ایشالا غم اخرت باشه
هر کی تو زندگی خودشه و خبر از گرفتاریای خودش داره منم برام اتفاقات بدو خوب زیادی افتاد که تعریفشون از حوصله خارجه و خودمم علاقه ا به یاد اوریشون ندارم تنها تو نبودی من مدیتیه رابطه مو با همه کم کردم میتونی در این مورد از دوستامم بپرسی همونایی که فکر میکنی خیلی باهاشون صمیمیم رنتم زیاد خبرمو نداشت . مرسی که دعا میکنی . خودمم خدارو شکر میگذرونیم . فراموش که نه ادم خاطرات خوبشو فراموش نمیکنه ولی خوب هر کسی یه دوره های تو زندگی خودش داره که برای منم این دوره به سر رسیده و یه اوضاع جدید به وجود اومده . دیدم زندگیم نیازمنده تغیره پس تغیرش دادم و رابطه هامو محدود کردم . متاسفم که وقتی بهم احتیاج داشتی نبودم . شرایط مساعد نبود . بی ان
Zahra R (مدیر سایت)
سلام مینا جونم.مرسی عزیزم ممنون بخاطر همدردی باهام.
کمابیش از مشکلاتت آگاهم مگه اینکه خودت نخای بهم بگی والا تا حالا شده بگم چرا باهام درددل کردی؟حداقل حس میکردم منو قابل میدونی و باهام راحتی. اطلاع دارم که رابطه ات با بقیه کم شده ولی به کل با من قطع کردی اصلا سراغمو گرفتی؟حتی یه بار؟اینم نمیتونم ازت انتظار داشته باشم؟هرجور خودت راحتی.کاری نمیکنم عزیزم تنها کاریه که بعد از دور شدن ازت میتونستم برات انجام بدم به امید اینکه دعام بگیره.یعنی من فقط برای یه دوره بودم؟اونقدر بد بودم که دلت نمیخاد دیگه به اون دوران برگردی؟وقتی کلمه سر رسیدن رو خوندم ته دلم خالی شد انگار بهم گفتی بیا دوستیمون رو قطع کنیم.همینطوره؟رک و راست بگو دیگه چیزی برای پنهون کردن نیست ولی حداقل ازت خواهش میکنم که اینطور نباشه من دوران خوبی باهات داشتم و دلم میخاد در آینده هم داشته باشم.اونقدر اوضاع زندگیت عوض شده که مجبوری اینطوری زندگی کنی؟خودتم اینطوری دلت میخاد؟خودت این تصمیم رو گرفتی؟جای تاسف نداره عزیزم منم درکت میکنم ولی حس نمیکردم اینطوری بشه اوضاع آخه تو یکی از بهترین دوستای منی دلم نمیخاد از دستت بدم
مینا ۱۳۹۴/۰۶/۰۹ - ۲۳:۳۷:۴۸
بی انصافی نکن دیگه کی گفته من بدون شماها راحت ترم ولی خوب گاهی شرایط زندگی ایجاب میکنه ادم یکم دور بشه و یه سری چیزا رو بذاره کنار دقیقا . یکی از شماره هامو دارم ولی زیاد سمت تبلتم هم نمیرم حتی مامانم روزی صد بار زنگ میزنه و من فقط یه بار میشنوم چون تب لتم خرابه و گوشی هم که ندارم . دقیقا میبینی که ایمیل هم ندارم و ایمیل خودتو گذاشتم تا بتونم نظر بذارم . رمز داستانا رو ه م ماریشکا برام میفرسته . نمیتونم صحبت کنم با تلفن زهرایی موقعیتم تو خونه با قبل خیلی فرق کرده و امکانش نیست مثل قبل راحت بشینم پای حرف زدنبا تلفن و دوستام . متاسفم . فولوکلور رو هنوز اپنکردم پادشاه شب رو هم یمتونی توی وب وی ار تریپل اس که ادرسش توی وب ماریشکا هست بخونی .
Zahra R (مدیر سایت)
چرا هرچی بلاست ، الان باید سر من نازل بشه اولش که عیدم برباد رفت و تمام وقت تو بیمارستان پیش مامان بزرگم بودیم بعدشم که فوت شد و داغشو و خستگیشو برامون به جا گذاشت الانم که داداشم عروسی کرده و رفته و دلم خیلی براش تنگ شده هیونمم که رفته سربازی و این روزا بدون اون دارم جون میدم حالا هم که تو میگی اون دوره دوستی ما سررسیده بعد میگی من بی انصافم؟من چیکار کردم که باید الان اینقدر تنها باشم؟اگه بدون ما راحت نیستی پس چرا میخای ولمون کنی؟شرایط زندگی هرچقدرم برا من سخت بشه هیچوقت دلم نمیخاد از هیچکدوم از دوستام دست بکشم شاید تو اینطوری نباشی ولی حداقل ازت میتونم انتظار داشته باشم اینطوری تنهام نذاری.اگه دلت میخاد بهم اون شماره رو میدی؟حداقل دلم برات تنگ شد بهت یه اس میدم جوابمم ندادی اشکال نداره حداقل میتونم اینطوری باهات حرف بزنم بلاخره که میتونی یه اس ام اس رو بخونی.واقعا از اینکه برام نظر گذاشتی خیلی خوشحال شدم و اینقدر به خودت زحمت دادی که بتونی جوابمو بدی.حالا من که ازت نمیخام بشینی پای تلفن و با من مثل قبل حرف بزنی ولی برا چند دقیقه که بتونم صداتو بشنوم و دلتنگیم رفع بشه هم نمیتونی؟اگه خواستی اون شماره رو هم بهم بده.رنت میگفت تو از خونه مامانت بهش زنگ میزدی میدونم برای زنگ زدن مشکل داری ولی چون بخاطر اون خواننده اذیت شدی و رفتی فکر کردم بخاطر اون بوده که حاضر شدی دیگه باهام ارتباط برقرار نکنی.اون وب رو هم مریم بهم داده یعنی همون ماری کیو.دارمش از همونجا داستانتو میخونم
مینا ۱۳۹۴/۰۶/۰۹ - ۲۳:۴۷:۲۴
در مورد میتینگ هم من لیدر نبودم که بخوام کسیو دعوت کنم خانومی حتی رفتن خودمم مشحص نبود خبرش توی همین وب ماریشکا اعلام شد و همین طور توی توئیتر و اینستاگرامو اف بی . اونقدری اطلاع رسانی شده بود که تعجب میکنم چطور به گوشت نرسید منم اتفاقی روز میتینگ تهران بودم خیلی وقته که با پیش بینی از قبل مسافرت نمیرم همون طور که خودت میدونی خیلی شماره ها رو هم نداشتمو سیمکارتمم که عوض کردم . اتفاقا فکر میکردم دیدی پستش رو و میخوای بیای ولی اونجا ندیدمت .
Zahra R (مدیر سایت)
آدرس وب ماریشکا هم تازه همین امروز پیدا کردم توی نظرمم گفتم بهت.همین وب رو اطلاع رسانی نکردید که بتونیم پیداش کنیم چه برسه به اون توییتر و و اینستا و اف بی ای که نام میبری اصلا اینا برای کی هستن که من بتونم بهشون سر بزنم و ازشون اطلاعات بگیرم؟کجاها اطلاع رسانی شد؟تو که میگی اصلا در جریانش نبودی بعدشم اتفاقی مگه میشه؟بلاخره میدونستی چه روزی و کجا میتینگ هست والا اگه نمیدونستی چه شکلی میتونستی توش شرکت کنی؟حالا تو شماره منو فراموش کردی آدرس سایتمم فراموش کردی؟اصلا بگیم همه چی رو پاک کرده بودی هم ماریشکا هم رنت شماره منو داشتن اگه واقعا من جزو دوستاتون بودم اونا بهم میگفتن مگه قرار نبوده اطلاع رسانی کنن؟از کجا فکر میکردی پست رو دیدم؟اگه دیده بودم اعلام حضور میکردم.انگار قرار نبوده من تو جمعتون باشم دفه آخرم بچه ها همچین استقبالی ازم نکردن که منو جزو خودشون بدونن و بخان خبرم کنن دفه قبل هم اضافی بودم چون تو گفتی بخاطر تو اومده بودم والا من اونجا کی رو میشناختم چون همیشه میومدی منو خبر میکردی.الان که شمارمو دادم حداقل سیوش کن بغیر از گوشی تو دفتر تلفنتم سیو داشته باش من هیچوقت شمارمو عوض نمیکنم.ولی واقعا فکر نمیکردم اینطوری برات مثل غریبه ها بشم دنیا همیشه بهم بد کرده و بدیشم همینطوری انگار ادامه داره.الان که دارم مینویسم اشکم بند نمیاد واقعا دست خودم نیست دیگه خیلی سخته در حد توان من نیست.یعنی هیچوقت این اوضاعی که توش قرار داری درست نمیشه؟دیگه نمیتونیم با هم مثل قبل باشیم؟چرا منو بد عادت کردی؟راستی نگران نباش اینجا باید عضو بشی تا بتونی نظرا رو ببینی و نظر بدی از بچه هایی هم که داستان میخونن اینجا نیستن فقط چند تا از دوستای خیلی قدیمی ام هستن که اونا آدرس وبتو ندارن اصلا جایی آدرس وبت نیست که بخاد کسی بیاد و داستاناتو بخونه برا همینه که هیچکدوم از خواننده های قدیمیت تو این وبت نیستن و ازش خبر ندارن ولی اگه خیلی برات مهمه من میتونم نظری که برام گذاشتی رو ویرایش کنم و رمز رو بردارم اگه میخای همین کارو میکنم
مینا ۱۳۹۴/۰۶/۱۵ - ۰۰:۴۷:۳۳
بحث قابل دونستن و راحت بودن نیست زهرا تو با رنت حرف زدی ازش بپرس اخرین باری که تلفنی باهام حرف زده یا حتی بهم پیام دادیم کی بوده ؟ اونوقت همین فکرو در مورد منو اون هم میکنی که با هم کلا قطع رابطه کردیم در حالی که اصلا این طور نیست این روزا حوصله هیچ چیو ندارم با درد و مشکلات خودم درگیرم الانم نمیخوام عر بزنمو همش ناله و زاری کنم چون حتی حوصله این کارم ندارم . خودت بگو از کی سراغتو میگرفتم چجوری ؟ نت داشتم و سر نمیزدم اصلا تو هیچ وبی یاهویی اف بی ای هیچ جایی خبری از من شنیدی ؟ اومدمو حالتو نپرسیدم ؟ من نگفتم توب رای یه دوره بودی گفتم اون دوره برای من سر رسیده ربطی به تو یا هیچ کس دیگه نداشت که بگیم اونا فقط برای یه دوره از زندگی من بودن . اره خودم این تصمیمو گرفتم چون این طوری خیلی راحت
Zahra R (مدیر سایت)
ولی خب حداقل شمارتو داره منم فقط شمارتو میخام اگه یه مورد ضروری مثل اومدن تو به تهران یا اومدن من به رشت اتفاق افتاد حداقل بتونیم بهم خبر بدیم رنت حداقل شمارتو داره خب الان به منم بده قول میدم مزاحمت نشم خودت که منو میشناسی اهل مزاحم شدن و اذیت کردنم؟نه این چه حرفیه؟آدم وقتی ناراحته و نیاز به کمک و همدردی داره دنبال دوستاش میره من اصلا ناراحت نمیشم اینطوری تو هم خالی میشی من خودم همیشه اگه کسی رو هم پیدا نکنم با خدا حرف میزنم و آروم میشم چی این کار بده که تو این حرفو میزنی؟آدم باید تو خوشی و غم ها کنار همدیگه باشه والا به چه دردی میخوره؟الان متوجه منظورت شدم شاید تصمیم خوبیه همونطور که میگی خیلی آرامش بیشتری هم داری منم آرزوم آرامش و خوشبختی توئه عزیزم
مینا ۱۳۹۴/۰۶/۱۵ - ۰۰:۵۱:۵۰
راحت ترم عزیزم حالاب یشتر از قبل احساس ارامش میکنم چون دغدغه هام تغیر کردنو حالا بیشتر به فکر خودمم . تو هم همیشه یه دوست خوب برام بودی خوشگله :)
خدا مادر بزرگتو بیامرزه عزیزم لی رفتن هیونو داداشتو حالا هم کم شدن رابطه ی من با همه چیزای کوچیکی تو زندگین که باید باهاشون کنار اومد و بلا نیستن خدا نکنه بلا سرت نازل شه دختر این چه حرفیه میزنی اخه . خیلیا هستن اتفاقات بد خیلی بزرگتری تو زندگیشون افتاده پس دیگه نگو چرا هر چی بلاست سر من نازل شده خانومی .
منظورم این نبود که بی انصافی گفتم کی گفته من بدون شماها راحت ترم این طرز فکر بی انصافیه
Zahra R (مدیر سایت)
داری میگی ه دوست بودم مگه الان نیستم؟تو هم خوشگل منی
من منظورم از بلا اینی که تصور میکنی نیست فقط چون بعد از مرگ مادربزرگم دیگه هیچ بزرگتری برام نمونده و تنهای تنها شدم این حرفو میزنم الانم احساس تنهایی به حداکثر رسیده و حس میکنم حتما من آدم بدی ام که همه به شکلای مختلف از پیش میرن مامان بزرگ و بابابزرگام که برای همیشه تنهام گذاشتن و داداشمم الان زیاد بهمون سر نزده و دلم خیلی براش تنگ شده و تو هم که داری میگی زندگی اونقدر برات سخت شده که این مدلی راحت تری و آرامش بیشتری داری منم نگفتم آرامش خودتو بهم بزن و به فکر من باش فقط از بدی روزگار خسته شدم و دلم میخاددیگه نباشم که اینقدر اذیت بشم خدا هرچه زودتر یه راه جلو پام بذاره که اینقدر احساس تنهایی مفرط و غیرقابل تحملی نداشته باشم دلم میخاست حداقل بعد از اینهمه دوری از تو بتونم برای چند ثانیه هم که شده صداتو بشنوم فقط در همین حد ولی خب برا تو سخته و منم دلم نمیخاد تو بخاطر من آرامشتو از دست بدی
مینا ۱۳۹۴/۰۶/۱۵ - ۰۱:۱۱:۱۵
بهت اس میدم عزیزم با همون شماره قبلیم شماره جدیدمو هیچ کس جز خونواده م ندارن نمیخوام دوباره پای اون خود شاخ پندار به زندگیم باز شه برای همین به محمد قول دادم شماره جدیدمو به هیچ کس ندم که دیگه اون مزاحمم نشه .
ماریشکا اون موقع تازه وبو زده بودو هنوز اطلاع رسانی نکرده بودیم بعدش دو هفته قبل از میتینگ ادرس وبو که پست اطلاعیه میتینگ توش بود تو اینستا و اف بی و توئیترا گذاشتننو از بچه ها خواستن پخش کننش متعلق به هنا بود همون دختری که لیدر میتینگ بود اسم اف بیشم : Hanacia Triples
من نگفتم در جریانش نبودم زهرا گفتم رفتنم مشخص نبود لیدر و مسئول پروژه و اطلاع رسان هم من نبودم که داری بازخواستم میکنی .
Zahra R (مدیر سایت)
باشه عزیزم.حق داری این کارو بکنی منم جای تو بودم همین کارو میکردم ممنونم که بهم اطلاع دادی.خب خودت بگو من آدرس تو.یی.تر و اف بی و اینستای این خانم که اصلا نمیشناسمش رو از کجا باید داشته باشم؟آدرس وب رو هم نداشتم تمام وبلاگای دوستامو برای گشتنش زیر و رو کردم ولی پیدا نکردم حتی به خود ماریشکا هم اس ام اس دادم ولی انگار اصلا منو نشناخت ازش در مورد تو سوال کردم جای دیگه هم اطلاعیه ای ندیدم که بخام بدونم و دنبالش بگردم.من که تو رو بازخواست نکردم مینا جونم فقط چون گفتی فکر کردی اطلاعیه رو دیدم و میخام بیام برا همین یکم اعصابم بهم ریخت گفتم من تویی رو که دوست صمیمی ام هستی رو نمیدونستم وبت کجاست انتظار داشتی آدرس شبکه های اجتماعی یه دختری رو که اصلا نمیشناسم رو بدونم؟گفتی اطلاع رسانی قوی کردید.برا همین اون حرفارو زدم اگه ناراحت شدی و به خودت گرفتی عذر میخام من منظورم به تو نبود به اون اطلاع رسانی ای بود که من اصلا از وجودشم خبر نداشتم
مینا ۱۳۹۴/۰۶/۱۵ - ۰۱:۲۰:۱۱
هنا و ماریشکام دنبال تک تک بچه ها نرفتن که بهشون خبر بدن فقط این عکسو به چند نفر دادنو گفتن پخشش کنن : http://s6.picofile.com/file/8201821968/812221391_27632.jpg
حالا اگه ناراحتی از دستشون که چرا خبرت نکردن برو به خودشون بگو .
منم رفتم چون همون روز محمد فهمید پسر عموش تاریخ برگشتش به المان مشخص شده میخواستن برن بدرقه ش که منم با خونوادش اومدم حالا میفهمی چرا میگم نمیخوام دیگه تو اون جو قبلی باشم چون ادمو مجبور میکنن بابت همه کرده و نکرده هاش جواب پس بدهو زار و زندگیشو رو کنه . رنت نیومده بود و اصلا نمیدونم خبر داشت یا نه چون در این موردب اهاش نحرفیدم اصلا از خودش بپرس
مهم نیست رمزو ببینن
Zahra R (مدیر سایت)
بهشونم گفتم به ماریش هم اس دادم ولی جوابمو نداد حالا نمیدونم اصلا منو میشناسه نمیشناسه چون همون موقع جدا شدن از هم جلوی ماشین شماره همدیگه رو سیو کردیم نمیدونم چه مدلی سیو کرده.من که از تو ناراحت نبودم که این حرفو میزنی هر کسی قسمتش هر جایی باشه حتما به اونجا میره قسمت من نبوده چیزی برای ناراحتی نداره.الان منظورت از این حرف چی بود؟بخاطر اینکه اینو به من گفتی الان ناراحتی؟مگه من چیزی گفتم؟خب بگو مگه مجبورت کردم که اینقدر خودتو اذیت میکنی؟نمیگفتی هم فرقی به حال من نمیکرد من که زورت نکردم.اتفاقی هم بوده که افتاده برا چی خودتو ناراحت میکنی؟خیلی وقته نتونستم باهاش حرف بزنم وقت کردم بهش زنگ میزنم نه برا اینکه بپرسم چرا اومده یا نیومده.همینطوری دلم براش تنگ شده آخه قبلا اون موقع ها که تازه رفته بودی خیلی با هم حرف میزدیم واقعا میتونست دلتنگیمو نسبت به تو یکم کمتر کنه.
راستی رمز چی رو ببینم؟نمیتونم ببینم
مینا ۱۳۹۴/۰۶/۱۵ - ۰۱:۲۶:۴۹
2705 م روشنه فقط امشب شارز ندارم تا فردا بخرم
Zahra R (مدیر سایت)
الان بهت اس دادم هر وقت تونستی شارژ کنی جوابمو بده و خیلی هم ازت ممنونم که بهم گفتی